نوشته شده توسط : شیما خطیب زاده

 

 
حتماً بخوانید
کلاغ پيري تکه پنيري دزديد و روي شاخه درختي نشست روباه گرسنه اي که از زير درخت مي گذشت، بوي پنير شنيد، به طمع افتاد و رو به  کلاغ گفت:.
اي واي تو اونجايي، مي دانم صداي معرکه اي داري!چه شانسي آوردم!
اگر وقتش را داري کمي براي من بخوان 
 
 
 
 
 
 
کلاغ پنير را کنار خودش روي شاخه گذاشت و گفت:
 
 
 
 
اين حرفهاي مسخره را رها کن  اما چون گرسنه نيستم حاضرم مقداري از پنيرم را به تو بدهم.
 
 
روباه گفت:
 ممنونت مي شوم ، بخصوص که خيلي گرسنه ام ، *اما من واقعاً عاشق صدايت هم هستم
کلاغ گفت:
باز که شروع کردي اگر گرسنه اي جاي اين حرفها دهانت را باز کن، از همين جا يک تکه مي اندازم که صاف در دهانت بيفتند.
روباه دهانش را باز باز کرد.
كلاغ گفت :
بهتر است چشم ببندي که نفهمي تكه بزرگي مي خواهم برايت بيندازم يا تکه کوچکي.
روباه گفت :
بازيه ؟ خيلي خوبه ! بهش ميگن بسکتبال .
خلاصه ... بعد روباه چشمهايش را بست و دهان را بازتر از پيش کرد و کلاغ فوري پشتش را کرد و فضله اي کرد که صاف در عمق حلق روباه افتاد.
روباه عصبي بالا و پايين پريد و تف کرد :
بي شعور ، اين چي بود
کلاغ گفت :
کسي که تفاوت صداي خوب و بد را نمي داند، تفاوت پنير و فضله را هم نبايد بفهمد
      
 

 





:: بازدید از این مطلب : 1910
|
امتیاز مطلب : 318
|
تعداد امتیازدهندگان : 70
|
مجموع امتیاز : 70
تاریخ انتشار : دو شنبه 18 دی 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

/weblog/file/img/m.jpg
تنهایی هایه یکخوابگاهی در تاریخ : 1389/10/20/1 - - گفته است :
salam khoobi man hamoon ghalam zanihaye shabaneham ye weblog jadid sakhtam pisham biya

/weblog/file/img/m.jpg
آیلین در تاریخ : 1389/10/19/0 - - گفته است :
سلام خوبی عزیزم وبلاگت خیلی خوبه موفق باشی

/weblog/file/img/m.jpg
آرزو در تاریخ : 1389/10/19/0 - - گفته است :
این مطلب رو حذفش کن خواهشننننننننننننننننننننننننن ننننننننننن

/weblog/file/img/m.jpg
سحر در تاریخ : 1389/10/18/6 - - گفته است :
سلام خوبی؟ ولی این مطلبت اصلا جالب نبود


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: